رهگذر زمانهای خلوت و تنهایی

در من صدای تبر می آید

رهگذر زمانهای خلوت و تنهایی

در من صدای تبر می آید

یلدا

چند لحظه ای بیشتر به یادت بیدارم ، امشب برایت "عاشقانه" می نویسم .

127

- اصلا حرفی ندارم برای گفتن ، چقدر دلم می خواد یه چیزی بگم .

- امروز... ، چقدر خوشحالم که اینجوری بوده . دلم می خواد هیچوقت این حس لعنتی با من نباشه ، من نمی خوام لذت ببرم . 



ادامه مطلب ...

126

وقتی این شعر سید علی صالحی رو می خونم یه حس عجیبی دارم ، چشام دیگه طاقت نمی یارن  . حالا هر چند باری که بخونم 100 بار 1000 بار ...




ادامه مطلب ...

125

داشتم یه سرکی توی آرشیو متروک شده می زدم . به این مطلــب که رسیدم کارم نیمه کاره موند .

 

باران می باردو  باران من نیامد

باران من نیامدو  اشک از دیده ام برآمد

اشک من برآمدو  خبری از در نیامد

خبری نیامدو  هستی من سرآمد

هستی من سرآمدو  باران من نیامد .


124

همه داشتن اونو نگاه می کردن ولی اون فقط خیره به یه نفر شده بود .

123

مژه های سیاه با چشم های قرمز رو دوست دارم .

122

میشه زنگ زدو توی یه مکالمه خیلی کوتاه با شنیدن صدای یه دوست ، کلی گفت و خندید ولی از اونجایی که همیشه راه راحت تر و ارزون تر انتخاب میشه ، اینجا هم اس ام اس  هست .

121

افکارم دارند عین بزرگترها می شوند ، لحظه به لحظه بزرگ شدنم را حس می کنم. راستی من چند ساله ام؟

دقایق هم به بازی گرفتنمان ، جسمم و روحم پیر و فرطوط می شوند . راستی اگر چیزی از من بخواهی که نتوانم ، چه بکنم؟

دریغ از این دقایق .

120

حالا هر چقدر هم که باران ببارد چه فرقی می کند ، ما که نه سبزی می دانیم و نه تازگی .گل مصنوعی باران می خواهد چه کار.  اه ، دیگر از دست این هوسهای زود گذر هم خسته شده ام . حسهای خوب و بدم قاطی شده ، چقدر حسودیم می شود به کسانیکه عاشقند و عاشقانه می نویسند به همان اندازه هم به کسانی که هر شب با کسی می خوابند حسودیم می شود . گرچه این روزها من هوس هیچکدامشان را ندارم . خودم هم مانده ام این هوسهای زودگذر من اگر جزو اینها نیستند پس چه هستند . به نظرتان میشود عاشق کسی باشی ولی دوستش نداشته باشی؟ ولی من فکر می کنم می شود. دلم هوس می خواهد ، دلم یه موضوع می خواهد موضوعی که فکرم را مشغول کند و به کارهایم معنا و به زندگیم رنگ و بوی هدفمندی بدهد. چه درد بی درمانی دارم ، در آروزی شنا کردن هستم ولی در اتاقم استخری وجود ندارد . من اینجا چه می گویم ، اگر با این همه جمله های بی ربط کسی حال مرا بفهمد من دوستش می دارم .

علی صالحی خدا لعنتت نکند تو با این کلمات چگونه می توانی همچین چیزهایی بنویسی که من اگر 100 صفحه هم بنویسم نمی توانم معنای یک جمله را برسانم . حال من شبیه احوال سرودن این شعر علی صالحی ست .

 

نه من سراغ شعر می روم نه شعر از من ساده سراغی گرفته است

تنها در تو به حیرت می نگرم ری را

هرگز تا بدین پایه عاشق نبوده ام

پس اگر این سکوت تکبیر خانا ترین عشق من است

مرا زمزمه کن ای ساده ای صبور

حالا از از همه اینها گذشته بگو

راستی در آن دور دشت گمشده ها آیا هنوز کودکی با چشم خیس مرا می نگرد ...

119

با تمام وجود سینه ام را روی زمین فشار می دهم ، تو می توانی درک کنی؟


118

امروز فیلم 2012 رو دیدم . واقعا برای پایان دنیا جابجایی کوهها و دریاها و زلزله های شدید کافی نیست  ، دنیا فقط توی ذهن آدما به آخر میرسه و این ممکنه هر روز پشت سر هم اتفاق بیفته .


- نکته جالب این فیلم اینه که رئیس جمهور آمریکا خیلی انسان دوست و احساسیه و به خاطر مردم و احساساتش سوار کشتی نمیشه ، دخترش هم آخرای فیلم میگه اگه پدرم اینجا بود درهای کشتی رو باز می کرد . تموم سران کشورهای اروپایی هم با نظر دختره برای باز کردن درها موافقند . از اون جالب تر اینه که در  ِ کشتی رو به روی مردمی باز می کنن که قبلا یک میلیارد یورو بلیط خریده بودن و به غیر از تعداد کمی ، بقیه همه جز پولدارترین آدمهای جهان هستن . ( قراره تمام آدمهای توی کشتی نجات پیدا کنن و بقیه مردم دنیا میمیرن)

117

می خواهم سگی وحشی داشته باشم ، یک سگ رام نشدنی  با دندانهایی تیز که بارها و بارها دستانم و جای جایِ بدنم را پر از زخمهای حمله های وحشیانه اش کند. هر چقدر حمله هایش به من بیشتر باشدو بدنم را مجروح کند من بیشتر دوستش می دارم. در نگاه او چیزی جز نفرت و قدرت رام نشدنی وجود ندارد ، او به چیزی جز حمله فکر نمی کند . من خیره به او می شوم وآداب قدرت وحشیانه و رسم طغیان می آموزم .

من با بدنی خونی سگ وحشی ام را دوست می دارم .



- نمی خواستم بگم ولی این دو طرف پیشونی سرم از صبح داره درد می کنه

116

امشب عجیب هوس لب هایت را می کنم ، بوسه هایی شیرین با طعم شکلات و توت فرنگی می خواهم .

115

قبل از اینکه اینجا توی بلاگ اسکای این چیزا رو بنویسم یه وبلاگ قدیمی داشتم . امروز یهو به یادش افتادم  و رفتم نوشته هاشو خوندم . اونجا خیلی راحت تر از اینجا می تونستم بنویسم . یه سری از نوشته های اونجا رو اینجا کپی می کنم و تو ادامه مطلب می ذارم .

ادامه مطلب ...

114

اونایی که تا یه چیزی میشه ایمیل رو فیلتر می کنن اونم طوریکه تابلو نباشه خیلی آدمای کثیفی هستن .

113

چند سال پیش ، آخرین باری که عمق احساساتم را بازگو کردم تمام اعتماد به نفسم را یکجا از دست دادم.