رهگذر زمانهای خلوت و تنهایی

در من صدای تبر می آید

رهگذر زمانهای خلوت و تنهایی

در من صدای تبر می آید

517

می خواستم عنوانشو بنویسم "من به نومیدی خود معتادم"  یا اینکه "در شب کوچک من، دلهره ویرانیست" یا اینکه حداقلش بنویسم "من غریبانه به این خوشبختی می نگرم" ولی همه ایناشو میذارم واسه خودم، فقط می نویسم:

" پشت این پنجره شب دارد می لرزد"

 

- شعر از فروغ (نیکی کریمی)

516

چقدر ناتوان شدم، لعنت به این اتاق.

515

خدایی که همیشه ازت غافلم

مثل همیشه ازم غافل نباش، مثل همیشه.