از آرزوهای دست نخورده و رویاهای پوچ ، دلربایی های هوسهای رنگارنگ پسرانه و از همه حرفهایی که از گفتنشان هراس دارم می نویسم. اینجا دفتریست از اسرار تاریخ همین نزدیکیها و خاطرات اشکهایی که هرگز جاری نشدند.
اینجا باقیمانده خرابه های احساسات گمشده ایست که چند وقتی بیش از حسرت حضورشان نمی گذرد .
ادامه...
نمی
دونم وقتی سهراب سپهری میگفت "من به
آغاز زمین نزدیکم" دقیقا منظورش چی
بود و چی رو حس کرد که این جمله رو گفت ولی من میخوام با تموم وجودم بلند داد بزنم
و بگم ، من به آغاز زمین نزدیکم (+)
منم نه تو رو می فهمم نه سهراب را! ولی نوشته هاتو دوست دارم
ممنون