رهگذر زمانهای خلوت و تنهایی

در من صدای تبر می آید

رهگذر زمانهای خلوت و تنهایی

در من صدای تبر می آید

419

در شب چله فصلِ سردی و حسرت به آسمان شاعران می نگرم.  "من به آغاز زمین نزدیکم"  به رویش آب و خاک  به تولد ترانه در شعر، من به مرور هستی، به تولد و مرگ نزدیکم. دیروز مثل هر روز ساقه کوچکی مُرد و تک تک کلمات ذهنم ، خانه من همینجاست؟  

راستی  "چرا در قفس هیچ کسی کرکس نیست" ؟

نظرات 1 + ارسال نظر
MisspInk 11 خرداد 1390 ساعت 10:13 ب.ظ

حوشحالم که اومدم اینجا و دیدم هستی هم چنان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد