رهگذر زمانهای خلوت و تنهایی

در من صدای تبر می آید

رهگذر زمانهای خلوت و تنهایی

در من صدای تبر می آید

419

در شب چله فصلِ سردی و حسرت به آسمان شاعران می نگرم.  "من به آغاز زمین نزدیکم"  به رویش آب و خاک  به تولد ترانه در شعر، من به مرور هستی، به تولد و مرگ نزدیکم. دیروز مثل هر روز ساقه کوچکی مُرد و تک تک کلمات ذهنم ، خانه من همینجاست؟  

راستی  "چرا در قفس هیچ کسی کرکس نیست" ؟

418

اسم این کلیپش فکر کنم  smile باشه ، چه آرایشی کرده ( 1 ، 2 ، 3 )


نعناع که می دونین چیه ، من عاشق نعناع خشک هستم.اینو از خونه مامان بزرگ گرفتم ( + )


دیروز انفجار هسته ای توی آسمان :دی  ( + )

417

کم پیش میاد تا با خودم بگم، من که اینطوری نیستم  هنوزم می تونم. ولی بیشتر وقتا می بینم احساس من درست شبیه همون زن سی و چند ساله توی دهه چهله که ...    دارم به این جملات ایمان می یارم و دیگه بهشون شک نمی کنم :


همه (همه یِ همه ی) هستی من

                                             آیه تاریکی ست.