از آرزوهای دست نخورده و رویاهای پوچ ، دلربایی های هوسهای رنگارنگ پسرانه و از همه حرفهایی که از گفتنشان هراس دارم می نویسم. اینجا دفتریست از اسرار تاریخ همین نزدیکیها و خاطرات اشکهایی که هرگز جاری نشدند.
اینجا باقیمانده خرابه های احساسات گمشده ایست که چند وقتی بیش از حسرت حضورشان نمی گذرد .
ادامه...
سلام علی اقا خوبین ؟ از وبلاگتون و نوشته هاتون خوشم اومد قابل دونستید به من هم سر بزنید و اگه با تبادل لینک موافق بودید خبرم کنید
پریشان کن چنان آواره در صحرای گیسویت/هزاران شب خراب افتاده در کنج ِ سر ِ مویت....
خودت آرامشش رو پیدا کن !