رهگذر زمانهای خلوت و تنهایی

در من صدای تبر می آید

رهگذر زمانهای خلوت و تنهایی

در من صدای تبر می آید

463

" ای غایب از نظر به خدا می سپارمت


                            جانم بسوختی و به دل دوست دارمت "

نظرات 3 + ارسال نظر
دخترک موفرفری! 13 شهریور 1390 ساعت 10:33 ب.ظ

نمیدونم چرا هرچی بیشتر جان رو بسوزونه دوس داشتنی تر میشه...!
آخ.....
آخ.....

زهرا 14 شهریور 1390 ساعت 11:49 ب.ظ http://shaya2.blogfa.com/

سراپا اگر زرد و پژمرده ایم
ولى دل به پائیز نسپرده ایم

چو گلدان خالى لب پنجره
پر از خاطرات ترک خورده ایم

اگر داغ دل بود، ما دیده ایم
اگر خون دل بود، ما خورده ایم

اگر دل دلیل است، آورده ایم
اگر داغ شرط است، ما برده ایم

اگر دشنه دشمنان، گردنیم
اگر خنجر دوستان، گرده ایم

گواهى بخواهید، اینک گواه
همین زخم هایى که نشمرده ایم!

دلى سر بلند و سرى سر به زیر
از این دست عمرى به سر برده ایم

********************************
سلام دوست خوبم با نظر دوستمون موافقم هرچی بیشتر دل رو بسوزونه بیشتر ارزشمند میشه

دخترک موفرفری! 24 شهریور 1390 ساعت 02:17 ب.ظ

... 10 روز شد....!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد