رهگذر زمانهای خلوت و تنهایی

در من صدای تبر می آید

رهگذر زمانهای خلوت و تنهایی

در من صدای تبر می آید

438

اولها گربه روی زمین وجود نداشت. یه بار یه ببر نتونست به بقیه ثابت کنه که اونم یه ببر قدرتمنده و باورش شده بود که مثل بقیه نیست. اون هر روز تنها تر و ضعیفتر میشد تا اینکه کم کم احساس کرد توی ببرها یه غریبه شده واسه همین رفت یه جای دیگه زندگی کرد.  دیگه هیچوقت نتونست از پاها و دندونهای قدرتمندش استفاده کنه و هر روز کوچیک و کوچیکتر شد. اینجوری بود که اولین گربه روی زمین به وجود اومد.

نظرات 3 + ارسال نظر
سمیه 5 تیر 1390 ساعت 12:11 ب.ظ

همشو خوندم دلم تنگولی شده بود برای نوشتهات
امتحان میدم و سعی می کنم به یک بار اساسی کار فکر نکنم

دخترک موفرفری! 5 تیر 1390 ساعت 02:36 ب.ظ

چقدر غم انگیز....

دختر نارنج و ترنج 5 تیر 1390 ساعت 03:34 ب.ظ

خیلی دوست داشتم این نوشته رو..........
خیلی..............

مرسی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد