اولها گربه روی زمین وجود نداشت. یه بار یه ببر نتونست به بقیه ثابت کنه که اونم یه ببر قدرتمنده و باورش شده بود که مثل بقیه نیست. اون هر روز تنها تر و ضعیفتر میشد تا اینکه کم کم احساس کرد توی ببرها یه غریبه شده واسه همین رفت یه جای دیگه زندگی کرد. دیگه هیچوقت نتونست از پاها و دندونهای قدرتمندش استفاده کنه و هر روز کوچیک و کوچیکتر شد. اینجوری بود که اولین گربه روی زمین به وجود اومد.
همشو خوندم دلم تنگولی شده بود برای نوشتهات
امتحان میدم و سعی می کنم به یک بار اساسی کار فکر نکنم
چقدر غم انگیز....
خیلی دوست داشتم این نوشته رو..........
خیلی..............
مرسی.