از آرزوهای دست نخورده و رویاهای پوچ ، دلربایی های هوسهای رنگارنگ پسرانه و از همه حرفهایی که از گفتنشان هراس دارم می نویسم. اینجا دفتریست از اسرار تاریخ همین نزدیکیها و خاطرات اشکهایی که هرگز جاری نشدند.
اینجا باقیمانده خرابه های احساسات گمشده ایست که چند وقتی بیش از حسرت حضورشان نمی گذرد .
ادامه...
کلا خوب چیز خوبیه
حرف خوبی زده
خوب مثل علی
مثل همه هستی
خوب مثل ...
کجا رفتی؟!
من عادت کردم که با همه ی خستگیام هرشب بیامو به این متروکه سربزنم...
کجاااااااااااااا
ادرس جدید پلیز
تراژدی اینه که چیزی که می خوای به آخرش نرسه
خداوندا مرا دریاب که دیگر رو به پایانم
تمام تن شدم زخمی ز تیغ هم قطارانم
خداوندا نجاتم ده از این تکرارِ تکراری
از این بیداد دشمن را بجای دوست پـنداری
هیچ با من نیست در این ویرانه ی دنیا
در این نامردی ایام ، در این غمخانه ی دنیا
هیچ با من نیست در این آغازِ بی پایان
ز راه مرگ هم برگشتم ، که مردن هم نبود آسان
همانهایی که می گفتند همیشه یار من هستند
به هنگام نیاز افسوس به رویم دیده بر بستندو........
مرسی.
ازت خوشم اومده چون یکی صادقانه گفت جسم زن رو با همه نگاهش دوست داره
سلام خوبی کجایی
بنویس رفیق...
دلم تنگه....دلم خیلی تنگه...
نوشته های من به درد هیچکس نمیخوره، اینجارو نخونی راحت تری.