از آرزوهای دست نخورده و رویاهای پوچ ، دلربایی های هوسهای رنگارنگ پسرانه و از همه حرفهایی که از گفتنشان هراس دارم می نویسم. اینجا دفتریست از اسرار تاریخ همین نزدیکیها و خاطرات اشکهایی که هرگز جاری نشدند.
اینجا باقیمانده خرابه های احساسات گمشده ایست که چند وقتی بیش از حسرت حضورشان نمی گذرد .
ادامه...
اگرم میای لطف کن و نرم و آهسته بیا!
:)
ترانه ی عبدالوهاب شهیدی دیوونم کرد رفیق...
مرسی...
می بینم که به اسم هم میشناسی
قابلی نداشت ، خوشحالم یکی خوشش اومد.
نه اینجوری حال نمیده...کلا در خلوت شبهای من نیا...