رهگذر زمانهای خلوت و تنهایی

در من صدای تبر می آید

رهگذر زمانهای خلوت و تنهایی

در من صدای تبر می آید

382

زبان فارسی ام اصلا خوب نیست، یکبار به زبان دستها لابه لای موهایت یک شعر عاشقانه می سرایم. از همانهایی که معنی اش می شود، "هرگز تا بدین پایه عاشق نبوده ام"  تو تمام داشته های من هستی ، بیشتر از این دارایی نمی خواهم فقط تو را بیشتر می خواهم...

نظرات 3 + ارسال نظر
دخترک موفرفری! 10 اسفند 1389 ساعت 12:02 ق.ظ

ای جــــــاااانم.....

رز سفید 10 اسفند 1389 ساعت 11:25 ب.ظ

چقدر دلم برای اینجور نوشتنهایت تنگ شده بود
ممنون

منم ، خیلی وقته دلم برای خودم تنگ شده.

دختر نارنج و ترنج 11 اسفند 1389 ساعت 02:26 ب.ظ

چقدر حس داره این مطلبت.....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد