سلام "حال همه ما خوب است" ، همه حال شما هم خوب است؟ دلتنگتان شدیم ... آسمان ما را به یاد چشمهایتان می اندازد. ابری و آفتابی ، هوا صاف ِ صاف هم که باشد آسمان آسمان ِ باریدن است. با خودم عهد می بندم این بار که باد بیرحم شروع به وزیدن کرد ، روی جلد دفتر خاطراتم بنویسم " باد آمد و همه رویاها را با خود برد" اما افسوس ، جایی چیزی شبیه دلم را جا گذاشته ام. "بی پرده بگویمت" دوستت دارم بانوی حادثه های شیرین دنیا. "دوباره اردیبهشت به دیدنت می آیم" ، انگشتانم را به یادگار در موهایت جا می گذارم و از تو قول می گیرم مثل صورتت شاد باشی نه مثل دلت غمگین ، پری ِ غمگین من. تمام سوالهایم از تو بماند فقط به من بگو "مگر می شود دوستت نداشت؟ "
- ای تو بهانه واسه موندن ، ای نهایت رسیدن ... تورو اون لحظه که دیدم به بهانه هام رسیدم ...
گاهی چه فرق میکند
دوست داشتن یا نداشتن
هر دو
پیراهن ِ یوسف را دریده اند...!
این شعرو خودت گفتی؟
نه رفیق..من ترانه میگم.
سلام علی جان
دلتنگت بودم زیاد
و ...
و سکوت
خیلی قشنگ بود دوستم .
یه سوال:
به نظرت همیشه احساسها متقابل هستن؟
و اینکه یه پسر چطور میفهمه که یه دختر از اون خوشش میاد؟(اگه دختر حرفی نزنه)
- اگه همه دوستیها و محبتها متقابل بود که الان زمین شده بود بهشت نه؟
- من دقیقا نمیدونم یه پسر از کجا میفهمه ولی فکر کنم شبیه همون دلایلی باشه که یه دختر میتونه بفهمه .
واسم همه چیز مسخره شده حتی دوست داشتن ها...
دیگه زمینو دوست ندارم