امروز
داشت یه بارون خیلی ملایمی می بارید. یه مسیری رو پیاده اومدم. وقتی به ایستگاه
تاکسی رسیدم و سوار ماشین شدم تازه متوجه شدم توی مسیر به هیچ چیز فکر نمی کردم و
هیچ چی از مسیری که اومدم یادم نیست. تنها چیزی که یادم مونده بود اینه که هوا
خیلی سرد بود.
منم باروون نم نم میخوام و یه مسیر طولانی برای پیاده روی و فکری که به هیچ کس و هیچ چیز نیندیشه...!:-(
افعال معکوس بود؟
:دی