از آرزوهای دست نخورده و رویاهای پوچ ، دلربایی های هوسهای رنگارنگ پسرانه و از همه حرفهایی که از گفتنشان هراس دارم می نویسم. اینجا دفتریست از اسرار تاریخ همین نزدیکیها و خاطرات اشکهایی که هرگز جاری نشدند.
اینجا باقیمانده خرابه های احساسات گمشده ایست که چند وقتی بیش از حسرت حضورشان نمی گذرد .
ادامه...
وعده ی بهشت مرا رستگار نمیکند
آغوش او را وعده بده
رستگارترین میشوم...!
اگه یه وبلاگ داشتم توی این چند روز سوزناک ترین جملات رو میتونستم توش بنویسم!:-(
چرا آخه؟
اگر به دامن وصل تو دست ما نرسد
کشیدهایم در آغوش آرزوی ترا
حزین لاهیجی
جالب بود ، ممنون .
سلام
بازی قشنگی بود با کلمات!