رهگذر زمانهای خلوت و تنهایی

در من صدای تبر می آید

رهگذر زمانهای خلوت و تنهایی

در من صدای تبر می آید

336

امروز توی  شیرینی فروشی یه آقایی چند تا شیرینی که توی یه پلاستیک ریخته بودو حساب کرد و رفت . دلم میخواست یه جعبه پر ، شیرینی تر  براش بگیرم بدم بهش .

نظرات 1 + ارسال نظر
دختر نارنج و ترنج 2 دی 1389 ساعت 09:19 ب.ظ

تو چرا آیکون نداری الان من یه آیکون غمگین نیاز دارم آخه.....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد