رهگذر زمانهای خلوت و تنهایی

در من صدای تبر می آید

رهگذر زمانهای خلوت و تنهایی

در من صدای تبر می آید

297

بعضی اوقات یه چیزایی رو می خونی یه چیزایی رو میشنوی که آرزو می کنی هر لحظه تکرار بشن هر لحظه توی زندگیت جلوی راهت سبز بشن و وادارت کنن چند لحظه فکر کنی چند لحظه به دورو برت خیره بشی و ببینی همه چیز چقدر فرق کرده. تعجب می کنم چرا همه اینجور نوشته ها رو نمی خونن. از نظر من این دوتا نوشته شاهکارن.

 

- مــــــــریم


- بوق بوق بوقــ ــــــــــــــ  (اگه به من بود جمله آخرش رو به عنوان اسمش انتخاب می کردم " من از آغاز خسته ام ... " )

نظرات 1 + ارسال نظر
یکی مثل دخترک! 14 آبان 1389 ساعت 11:14 ب.ظ

مریم را بارها از طرق وبلاگت خوندم و هربار اندوهی گوشه ی قلبم خزید...

بوق بوق بوقــــ ـــــــــــــــــــــ لینکش باز نمیشه...

باز میشه که .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد