رهگذر زمانهای خلوت و تنهایی

در من صدای تبر می آید

رهگذر زمانهای خلوت و تنهایی

در من صدای تبر می آید

291

این بار که بوسه بارانت کردم به من بگو من ابری ترم یا ابر آن بارانی که چند روز قبل بارید. من هم از زیبایی لبخندهایت می گویم که شبیه قوس رنگین کمان یک بعد از ظهر ِ  پس از باران ِ بهاریست.

نظرات 6 + ارسال نظر
مریم 1 آبان 1389 ساعت 07:10 ب.ظ http://kala.shoploger.cOM

سلام دوست عزیز
وبلاگ قشنگی داری
اگه حاضری با من تبادل لینک کنی
منو با هر اسمی که دوست داری بلینک بعدم خبرم بده
ممنونم
به امید دیدارهای بیشتر



http://kala.shoploger.cOM

ب 1 آبان 1389 ساعت 09:50 ب.ظ

سلام
خوبیبن؟
پسری سربازیت هنوز خیلی مونده ؟
من میلم را نمی تونم باز کنم اگر چیزی نوشتی نتونستم بخونم

سلام ممنون، تو خوبی؟
من خدمتم الان چند روزی میشه تموم شده .
میل زدم برات ولی مثل اینکه نتونستی بخونی.

یکی مثل دخترک! 1 آبان 1389 ساعت 11:21 ب.ظ

باران همیشه مژده یک دشت سبز نیست
گاهی نشان غربت دلهای خسته است
گاهی تمام پنجره را خیس می کند
بغضی که در میان گلویی شکسته است...

قشنگ بود ، ممنونم.

پاپوش 2 آبان 1389 ساعت 03:56 ب.ظ http://papush.blogfa.com

وای که این نوشته ات چقدر حال و هوای همون اوایلی رو می داد که من تازه اینجا ( اینجا که نه، اونجا) سر می زدم و دیگه موندگارم کرد!! فوق العاده بود.. فقط می تونم بگم: Go Ali, Go...

ب 4 آبان 1389 ساعت 12:20 ق.ظ

سلام
الان خوندم -ممنون -دیگه ای دی اس المو دوباره گرفتم
می خواهم یک بلاگ دیگه بسازم
علی هر چی می کنم نمی تونم واردش بشم نیدونم چرا
کجا بسازم یکی دیگه رو ...بنظرت ؟

بیا همین بلاگ اسکای . امکاناتش نسبت به وردپرس کمتره ولی خیلی راحت تر و سبکتره.

ب 8 آبان 1389 ساعت 08:34 ب.ظ

سلام
باشه دارم می سازم یکی اونجا ،ساختم بهت می گم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد