" تنهایم در وبلاگم
چسبانده ام چشمهایم را به صفحه مانیتور
ببینم جز من کسی نیست دیگر
پشتِ این نوشته ها
آن دورها " (یه شعر از نمیدونم کی)
در وبلاگ جدیدم که نه ، ولی تکه ای از زندگی من ، درست تکه ای از وجود من در اینجا جا مانده. آنجا بخشی از تمام داشته هایم تمام آرزوهایم و قسمتی از تمام هستی ام هست که همانجا جایش گذاشتم و می خواهم روزی دوباره پیدایش کنم. نوشته هایم ... همه شان ، هرگز تا این اندازه صادق نبودم .
دوباره به همونجا سر زدم.. تقریبا اکثرش رو خونده بودم.. از همونجا بود که پیگیر وبلاگت شدم.. الان هم که دارم اینو می نویسم موزیک متن اون یکی وبلاگت ـ به قول خونه سبزی ها - رو صحنه ست.
دو ساعت دارم به این شعر نگاه می کنم نمی فهمم قبلا اینو کجا خوندم!..
تازه گرفتم دفعه ی پیش که اومدم تو وبلاگت خوندم! خیلی حس بدی بووود