از آرزوهای دست نخورده و رویاهای پوچ ، دلربایی های هوسهای رنگارنگ پسرانه و از همه حرفهایی که از گفتنشان هراس دارم می نویسم. اینجا دفتریست از اسرار تاریخ همین نزدیکیها و خاطرات اشکهایی که هرگز جاری نشدند.
اینجا باقیمانده خرابه های احساسات گمشده ایست که چند وقتی بیش از حسرت حضورشان نمی گذرد .
ادامه...
راستشو بخواین این چند روز بیشتر از هر لحظه دیگه ای دلم می خواست یه هم صحبت
قدیمی و صمیمی داشتم و باهاش حرف می زدم. تا حالا هیچوقت اینقدر احساس تنهایی
نکرده بودم.
exactly like me !!!
چقدر خوب که تا حالا این عمق احساس را تجربه نکردی ...چقدر خوب ...این احساس هر روز ما است
اگه دعای من به جایی برسه برات بهترینها رو آرزو می کنم ، دوست عزیزم.
عکست کو این بغل بود
موافقم -گاهی محافظه کاری شرط عقل است -ما که میومدیم اول میدیدیم بعدنا شاهدا می خوندیم ....هه هه