از آرزوهای دست نخورده و رویاهای پوچ ، دلربایی های هوسهای رنگارنگ پسرانه و از همه حرفهایی که از گفتنشان هراس دارم می نویسم. اینجا دفتریست از اسرار تاریخ همین نزدیکیها و خاطرات اشکهایی که هرگز جاری نشدند.
اینجا باقیمانده خرابه های احساسات گمشده ایست که چند وقتی بیش از حسرت حضورشان نمی گذرد .
ادامه...
بی تعارف و بدون هیچ حرف اضافه و احساسات زودگذر و بدون هیچ اغراقی ، دلم می
خواد یه شب بخوابم و صبح دیگه هیچوقت بیدار نشم. یکی از شبهایی که از صبح حال و حوصله
هیچی رو ندارم و سرم درد می کنه .