از آرزوهای دست نخورده و رویاهای پوچ ، دلربایی های هوسهای رنگارنگ پسرانه و از همه حرفهایی که از گفتنشان هراس دارم می نویسم. اینجا دفتریست از اسرار تاریخ همین نزدیکیها و خاطرات اشکهایی که هرگز جاری نشدند.
اینجا باقیمانده خرابه های احساسات گمشده ایست که چند وقتی بیش از حسرت حضورشان نمی گذرد .
ادامه...
با این پست بسی احساس نزدیکی نمودیم . . .
وکاش فراموشی دوای تو بود
بی خوابی درد فراموشی ست
و درمان چشمهایی که زیاد بستیم
سکوت چند شبه چند ساله شد
چند سال بیداری من
شد همین بی خوابی .