رهگذر زمانهای خلوت و تنهایی

در من صدای تبر می آید

رهگذر زمانهای خلوت و تنهایی

در من صدای تبر می آید

بهار

امروز که داشتم می رفتم پادگان صبح یه هوای بهاری ِ دل انگیزی بود که دلت می خواست تموم ریه هاتو پر کنی و نفس بکشی. یه نسیم خنک هم به صورتت می خورد و کاملا می تونستی بوی بهار و شادابی رو حس کنی. البته یه جورایی هم این هوا تحریک کننده بود و آدم رو به هوس مینداخت . اونقدر انرژی دهنده بود که حس می کردم می تونم همین الان هر کاری بکنم .

نظرات 2 + ارسال نظر
مریم 17 اسفند 1388 ساعت 02:27 ق.ظ http://maryamgoli.blogsky.com

به سلامتی کی خدمتت تموم میشه؟

دیگه حدودا تا آذر سال دیگه تموم میشم .

پاپوش 18 اسفند 1388 ساعت 11:09 ب.ظ http://papush.blogfa.com

و این حس پر انرژی بودن و توانایی چقدر لذت بخشه.. من عاشقشم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد