از آرزوهای دست نخورده و رویاهای پوچ ، دلربایی های هوسهای رنگارنگ پسرانه و از همه حرفهایی که از گفتنشان هراس دارم می نویسم. اینجا دفتریست از اسرار تاریخ همین نزدیکیها و خاطرات اشکهایی که هرگز جاری نشدند.
اینجا باقیمانده خرابه های احساسات گمشده ایست که چند وقتی بیش از حسرت حضورشان نمی گذرد .
ادامه...
ای کاش می تونستم یه سازی بزنم مثلا
سنتور یا گیتار . همیشه دلم می خواست یاد بگیرم ولی هیچوقت موقعیتش پیش نیومد .
خیلی وقتها دلم می خواد می تونستم یه سری آهنگهایی که تو ذهنم میادو واسه خودم می
زدم .