از آرزوهای دست نخورده و رویاهای پوچ ، دلربایی های هوسهای رنگارنگ پسرانه و از همه حرفهایی که از گفتنشان هراس دارم می نویسم. اینجا دفتریست از اسرار تاریخ همین نزدیکیها و خاطرات اشکهایی که هرگز جاری نشدند.
اینجا باقیمانده خرابه های احساسات گمشده ایست که چند وقتی بیش از حسرت حضورشان نمی گذرد .
ادامه...
این از این اصطلاحات حقوقیه که معمولا موقع معامله کردن و سند نوشتن تو دفاتر اسناد رسمی استفاده می شه.. یعنی این بابا کلیه ی اختیارات رو از خودش سلب کرده.. حتی اگر به اندازه ی فاحشی هم مغبون بشه باز حق هیچ اعتراضی نداره... بنابراین می تونه بره بشینه بااین همه خیار سالاد یا ماست خیار یا هر چیز دیگه ای درست کنه و بخوره تا شاد شه و غم مغبون شدنش رو از یاد ببره!!!!!
آره کاملا درسته ، البته منم اول دقیق نمی دونستم یعنی چه . خیارات فکر کنم 11 تا باشن ، یعنی چیزایی که می تونه معاوله رو به هم بزنه. غبن هم که یعنی ضرر. کلا معنیش اینه که حتی اگه ضرر هم بکنه نمی تونه معامله رو به هم بزنه . جمله آخری که گفتی " بنابراین می تونه بره بشینه ... " خیلی جالب بود و کاملا متناسب با قضیه بود .
ممنون خیلی حال دادین. من داشتم یه قرارداد می نوشتم و از این جمله شما هم استفاده کردم. اون طرف هم نفهمید چیه امضا کرد. خدا اخر و عاقبتش را به خیر کنه!!! البته من نیت سوء استفاده ندارم
من فقط یک جمله از اون پاراگراف رو اینجا نوشتم . اینو طوری می نویسن که هر برای هر دو طرف صادق باشه نه یک طرف . البته همه اینا بستگی به هوش و اطلاعات دو طرف داره تا سرشون کلاه نره .
کجا اینو خوندی؟
خوب اگه منظورنویسنده اش همین خیار سالادیای بی ریخت خودمون نباشه پس احتمالا باید بشه افکارو خیالات
آره؟
این از این اصطلاحات حقوقیه که معمولا موقع معامله کردن و سند نوشتن تو دفاتر اسناد رسمی استفاده می شه.. یعنی این بابا کلیه ی اختیارات رو از خودش سلب کرده.. حتی اگر به اندازه ی فاحشی هم مغبون بشه باز حق هیچ اعتراضی نداره... بنابراین می تونه بره بشینه بااین همه خیار سالاد یا ماست خیار یا هر چیز دیگه ای درست کنه و بخوره تا شاد شه و غم مغبون شدنش رو از یاد ببره!!!!!
آره کاملا درسته ، البته منم اول دقیق نمی دونستم یعنی چه .
خیارات فکر کنم 11 تا باشن ، یعنی چیزایی که می تونه معاوله رو به هم بزنه. غبن هم که یعنی ضرر. کلا معنیش اینه که حتی اگه ضرر هم بکنه نمی تونه معامله رو به هم بزنه .
جمله آخری که گفتی " بنابراین می تونه بره بشینه ... " خیلی جالب بود و کاملا متناسب با قضیه بود .
ممنون خیلی حال دادین. من داشتم یه قرارداد می نوشتم و از این جمله شما هم استفاده کردم. اون طرف هم نفهمید چیه امضا کرد. خدا اخر و عاقبتش را به خیر کنه!!!
البته من نیت سوء استفاده ندارم
من فقط یک جمله از اون پاراگراف رو اینجا نوشتم . اینو طوری می نویسن که هر برای هر دو طرف صادق باشه نه یک طرف .
البته همه اینا بستگی به هوش و اطلاعات دو طرف داره تا سرشون کلاه نره .
سلام
چه چیزایی که ادمیزاد با این چشماش نمیبینه.مطمئنی فارسی؟