از آرزوهای دست نخورده و رویاهای پوچ ، دلربایی های هوسهای رنگارنگ پسرانه و از همه حرفهایی که از گفتنشان هراس دارم می نویسم. اینجا دفتریست از اسرار تاریخ همین نزدیکیها و خاطرات اشکهایی که هرگز جاری نشدند.
اینجا باقیمانده خرابه های احساسات گمشده ایست که چند وقتی بیش از حسرت حضورشان نمی گذرد .
ادامه...
بپا یه وقت زیادیت نکنه!!!
تازه تازه فهمیدی اسمش سمانست؟؟؟؟؟
بابا تو دیگه کی هستی؟؟
اسم منم صابر......لازم نیست بری مهمونی تا یاد بگیری