از آرزوهای دست نخورده و رویاهای پوچ ، دلربایی های هوسهای رنگارنگ پسرانه و از همه حرفهایی که از گفتنشان هراس دارم می نویسم. اینجا دفتریست از اسرار تاریخ همین نزدیکیها و خاطرات اشکهایی که هرگز جاری نشدند.
اینجا باقیمانده خرابه های احساسات گمشده ایست که چند وقتی بیش از حسرت حضورشان نمی گذرد .
ادامه...
بدم میاد ازین آدمایی که تا هرجا میرسن گوشی شونو در میارن و به شارژر می زنن ، می خوان بگن ما خیلی سرمون شلوغه اصلا خونه نمی ریم یا اگه هم میریم فرصت نداریم به شارژ بزنیم .
بذار اینجوری فکر کنیم که واقعا گرفتارن و وقت نداشتن گوشیشون رو شارژ کنن و یا یادشون رفته که اینکارو وقتی خونه بودن انجام بدن.... اینجوری خودمون راحت تریم..
علی یک سوال مهم ازت دارم
کجا بپرسم؟
بذار اینجوری فکر کنیم که واقعا گرفتارن و وقت نداشتن گوشیشون رو شارژ کنن و یا یادشون رفته که اینکارو وقتی خونه بودن انجام بدن.... اینجوری خودمون راحت تریم..
شما اسم منو میدونی؟کسی با من صحبت می کنه و میگه علی هستم-شمایی؟دررابطهما غیر صداقت نیست هست؟
شما ؟
من هیچوقت پنهانی با کسی چت نکردم . با اونایی هم که حرف می زنم آدمای مشخصی هستن .
مطمئن باش من نیستم .
من یک مدت شارژرم خراب بود از مردم گدایی می کردم
شاید اونا هم همین مشکل رو دارن
...