رهگذر زمانهای خلوت و تنهایی

در من صدای تبر می آید

رهگذر زمانهای خلوت و تنهایی

در من صدای تبر می آید

آغاز 25 سالگی

همیشه تولد یه روز خاص بوده  ، یه حس خاص . اگه خیلی فیلسوفانه فکر کنی باید بشینی ببینی چرا به وجود اومدی و تا اینجاش با خودت چیکار کردی ، با دور و برت ...  لحظه ها میان و میرن ولی همیشه این فکر توی ذهنت می چرخه که تا سال دیگه همین روز تو کجای ِ کار هستی .

کلی حرف دارم واسه گفتن ولی انگار نوشتنی نیست می خوام یکی جلوم بشینه براش حرف بزنم .

نظرات 7 + ارسال نظر
پرستو 8 شهریور 1388 ساعت 01:10 ب.ظ

آخی
تولدتون مبارک . این ۸ شهریور یه مناسبت دیگه ایم داره فکر میکنم اما یادم نیست
اگر چه که به نظر من بعد از ۲۵ سالگی همه ی روزای تولد یه جورایی پر از غم وافسوسه

موافقم .

حسام 8 شهریور 1388 ساعت 03:13 ب.ظ http://www.chetboy.blogfa.com

خوب تا حدی تولدت مبارک

پاپوش 8 شهریور 1388 ساعت 04:40 ب.ظ http://papush.blogfa.com

بازم تولدت مبارک... فکرای فیلسوفانه آدمو بیچاره می کنه.. شاید بهتر و درست تر باشه که لحظه رو دریافت.. هر چند که برای من همیشه سخت بوده ولی تو تمرینم!!!
مرسی این آدرست رو بهم دادی..

پاپوش 8 شهریور 1388 ساعت 04:49 ب.ظ http://papush.blogfa.com

بقیه ی پست ها رو خوندم.. چیزی نداشت که لازم به ندید گرفتن داشته باشه.. قشنگ بودن.. همشون.. بازم مرسی..

باران 8 شهریور 1388 ساعت 09:06 ب.ظ http://man-0.blogfa.com

یه سوال
روز تولدت چه احساسی داشتی ؟؟؟!

ب 9 شهریور 1388 ساعت 09:28 ب.ظ

با کلوپ من چی کارا داری؟

سارا 10 شهریور 1388 ساعت 02:55 ق.ظ http://ghalamoieman>blogfa.com

سلام.اینجا هم می گم که نگی نگفتی.تولدت مبارک.
من آپم.بیا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد