رهگذر زمانهای خلوت و تنهایی

در من صدای تبر می آید

رهگذر زمانهای خلوت و تنهایی

در من صدای تبر می آید

گاهی اوقات بی احساس ترین مرد هم دلش می خواد یه نفرو داشته باشه تا بهش بگه  "دوسِت دارم" ، گاهی اوقات آنتی بوی ترین دختر هم دلش می خواد یه نفرو داشته باشه تا ازش بشنوه  "دوسِت دارم" ، چه نیاز مشترکی .

این موقع ها می فهمی که هیچی نیستی ، باز هم به وجود یه نفر نیاز داری .

نظرات 4 + ارسال نظر
باران 13 مرداد 1388 ساعت 01:11 ق.ظ

گریه ، تنها داروشون گریس ، گریه .

اما یه مشکلی هست ، هیچکس گریشون رو نمی بینه .

یه نقطه‌ای 13 مرداد 1388 ساعت 09:46 ق.ظ

خوبه اینا همدیگه رو پیدا کنن . بعد با هم مزدوج بشن .

ب 14 مرداد 1388 ساعت 09:57 ب.ظ

دائم در این حسم -هیچی نیستی
دیگه باید به این حسم مثل خیلی احساسهای دیگه عادت کنم
عادی مثل صبح هایی که بلند می شی و آرزوی دیدن نگاه منتظر ی روی صورتت فقط سرابه
سراب

شیما 14 مرداد 1388 ساعت 11:21 ب.ظ http://in-rozha.blogsky.com

دقیقاْ
خط به خط حرفهاتونو قبول دارم...
همیشه نیازی هست برای تنها نبودن..حتی اگر انکارش کنیم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد