رهگذر زمانهای خلوت و تنهایی

در من صدای تبر می آید

رهگذر زمانهای خلوت و تنهایی

در من صدای تبر می آید

این بیتو معنی کنین :

 

می خورد خون دلم مردمک دیده سزاست       که چرا دل به جگر گوشه مردم دادم

 

 

حالا اگه بدونین بیت بعدیش اینه ، اونوقت چی معنیش می کنین؟

 

پاک کن چهره حافظ به سر زلف ز اشک       ور نه این سیل دمادم ببرد بنیادم

نظرات 4 + ارسال نظر

سلام علی جان
خوبی؟؟
عجب سوالی..... دارم همین جوری روش فکر می کنم. جدی جدی معنیش چیه؟؟؟؟
بذار یه چند روز در فکرش باشم... حس خوبیه فکر کردن به یه مصرع یا یه بیت شعر.... اونم از کی؟؟؟؟‌ عزیز دل حافظ....
مرسی از این پست چالشی..........

سارا 11 مرداد 1388 ساعت 03:04 ب.ظ http://ghalamoieman>blogfa.com

سلام.برگشتی.این وبلاگت هم مثل اون یکی(و شاید خیلی بهتر)هستش.
کاش می شد چشمان دل را جوری بست که هرگز عاشق نشود.که هرگز خون نگرید.که...
معنی بیت حافظ همون قصه غریب ملامت دله.بیت اول حرف عقل.
بیت بعدی حرف دل.

غزلک 2 دی 1388 ساعت 08:46 ق.ظ

جدی میخوای معنی کنم؟

یعنی اونقذه گریه کرده چشاش قرمز شده

میگه این قرمزی واسه خون دله

و میگه که مردمک دیده اش داره خون دل میخوره

فقط یه چیزی که جالبه اینه که انتظار داره محبوب بیاد اشکشو پاک کنه

اون هم با سر زلفش

عمو حافظ!
اگه دستش به تو میرسه، دیگه واسه چی گریه میکنی؟

دخترک موفرفری! 26 اسفند 1390 ساعت 12:01 ق.ظ

این بیت سالها پیش برای من شروع یه ماجرا بود....
شاعر از اینکه دل به عزیزی داده گریانه و خودش رو سرزنش میکنه و در بیت بعد منتظره تا معشوقه ش بیاد و اون رو تسلی بده..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد