از آرزوهای دست نخورده و رویاهای پوچ ، دلربایی های هوسهای رنگارنگ پسرانه و از همه حرفهایی که از گفتنشان هراس دارم می نویسم. اینجا دفتریست از اسرار تاریخ همین نزدیکیها و خاطرات اشکهایی که هرگز جاری نشدند.
اینجا باقیمانده خرابه های احساسات گمشده ایست که چند وقتی بیش از حسرت حضورشان نمی گذرد .
ادامه...
تصمیم گرفتم دیگه بهش فکر نکنم -..میگن آدم را غافلگیر میکنه...میگن یک هوچشم باز میکنی می بینی به تو زل زده....کسی تا بحال برای رسیدن بهش بر نامه ریزی نکرده ....مثل بخت می ممونه...مثل آسمان پاییز ....مثل بزرگ شدن ....و تو جز تما شا کاری نمی تونی بکنی ...این ویژگی عشق است....بی مقدمه...
گاهی اوقات
تصمیم گرفتم دیگه بهش فکر نکنم -..میگن آدم را غافلگیر میکنه...میگن یک هوچشم باز میکنی می بینی به تو زل زده....کسی تا بحال برای رسیدن بهش بر نامه ریزی نکرده ....مثل بخت می ممونه...مثل آسمان پاییز ....مثل بزرگ شدن ....و تو جز تما شا کاری نمی تونی بکنی ...این ویژگی عشق است....بی مقدمه...
چرا؟ کی مجبورت می کنه؟
نکن این کارو
اینو میگی؟
چطوری این کار رو انجام می دی؟؟؟؟؟؟؟؟؟