رهگذر زمانهای خلوت و تنهایی

در من صدای تبر می آید

رهگذر زمانهای خلوت و تنهایی

در من صدای تبر می آید

318

امشب اینقدر دلم میخواست یکی بهم زنگ بزنه و یه صدایی بشنوم و حرف بزنیم.حالا میخواست دوست باشه یا فامیل یا آشنا یا هرچی ولی هیچکش خبرمو نگرفت.

317

دست از چرا و
چاره و
چمچاره
می شویم و زل می زنم به جهل رابطه
بیخودی متاسف نباش
تو آمده بودی که بروی اصلا!
تو چه می دانی چه ترسی ست
ترس از کوچه ی بعد از خداحافظ؟
تو چه می دانی
چه ها که نمی کند این ترس؟
بیخودی لبخند نزن .
                                                  "مهدیه لطیفی"

316

از این به بعد تموم نوشته های متفاوتی که میخونم رو توی وبم میذارم.نوشته های زیبا خیلی زیادن ولی نوشته هایی که انتخاب میکنم یه چیز خیلی خاصی داشتن. من اسم اینهارو شاهکار ادبی میذارم.



My favorite movie


بمیرد



- از نظر من اکثر نوشته های وبلاگ "خانوم یه نقطه ای" شاهکار ادبی ِ ولی این دوتا توجه منو بیشتر جلب کرده.

315


چون نسیم نوبهار بر آشیانم کن گذر

تا که گلباران شود کلبه ویران من




دانلود آهنگ "بهار دلنشین"  استاد بنان


متن ترانه


(منبع:qalatdiktemusic.wordpress.com)

314


من دقیقا نمی دونم سـ ک ـس چیه ولی فقط می دونم اون چیزی نیست که من می دونم.


313

مامان: تو دوستی نداری؟
من: چرا دارم ، همین یاسر و مرتضی و ... اینا
مامان: نه منظورم اینه این مدت با کسی آشنا نشدی؟
من: جااااااان

312

"تو" هر بار که می روی دلم برای "من" می سوزد
خدایش بیامرزد ، "من" آدم خوبی بود.

311

گذشته‌ام را،
هیچ نشانی از چشم‌های خودم نیست
انگار نشسته باشم به تماشای عکس‌های قدیمی،
سیاه و سپیدهایی که خودم، عکاسِ آن‌ها بوده‌ام،
ثانیه‌هایی که پرپر نشده‌اند،
پر می‌زنند از حجمِ خاکستری داغِ مغزم
تا دهلیزهای تپنده‌ی سرخِ سینه‌ام،
مثل گنجشگکی که هیچ‌گاه کوچ نمی‌کند و
چهار فصل، همین حوالی می‌پلکد،
همین حوالی شاخه‌های رگ‌های خونی و درختِ تناورِ رؤیاهایم،
حتی اگر از سرما یخ زده باشند رگ‌ها و
از برف پوشیده باشند رؤیاها .
دست‌هایم را نه در جیب‌های پُر از برفم،
که میانِ پرِهای گنجشگک چهارفصلِ عمرم، گرم می‌کنم،
هر چند گذشته‌ام را، هیچ نشانی از دست‌های خودم نیست.
می‌گذاری با تو بازگردم و
از عابری بخواهم: ‌بی‌زحمت یک عکس یادگاری از ما بگیرید!

 

 

- شعر از علی صالحی بافق (با سیدعلی صالحی فرق داره ها )

310

به دستها خیره بشین و خوب نیگاشون کنین ، دستها هیچوقت دروغ نمیگن.


(+)


309

الان چند شبه خواب می بینم وسط یه منظره خیلی قشنگ هستم جالبش اینه که تنهام و دنبال دوربین میگردم تا عکس بگیرم. همین دیشب خواب دیدم وسط یه مزرعه خیلی قشنگ هستم و یه باد آرومی هم می وزید.

308

ترانه  بی تو می میرم(مهستی)  این تیکه آهنگ اولشو خیلی دوست دارم هر چی گوش بدم بازم خسته نمیشم. البته می دونم این دوره زمونه دیگه کسی ازین آهنگهای سنتی خوشش نمیاد و همه آهنگهای خارجکی گوش میدن.


اینــجا


307

انگشتانم مقدس می شوند وقتی روی پلکهایی به آرامی کشیده می شوند ، قطرات اشکی را از زیر  ِ چشمی پاک می کنند و لبهای کسی را آرام آرام نوازش می کنند.

306


من بیشرمانه ترین پیشنهاد را به تو میدهم ،

تو گریه می کنی

 

و دستم را میگیری.


305

 

"  ...

نه عزیزم ، گناه دارد طفلکی

عشق هم آدم است "

 


- نمی دونم از کیه.

304


تو باشی و این خیابان.



303

چقدر راحت میشه حرف بی ربط زد مثلا اینکه lynn collins توی فیلم Xmen خیلی خوشگل شده بود.