امشب اینقدر دلم میخواست یکی بهم زنگ بزنه و یه صدایی بشنوم و حرف بزنیم.حالا میخواست دوست باشه یا فامیل یا آشنا یا هرچی ولی هیچکش خبرمو نگرفت.
دست از چرا و
چاره و
چمچاره
می شویم و زل می زنم به جهل رابطه
بیخودی متاسف نباش
تو آمده بودی که بروی اصلا!
تو چه می دانی چه ترسی ست
ترس از کوچه ی بعد از خداحافظ؟
تو چه می دانی
چه ها که نمی کند این ترس؟
بیخودی لبخند نزن .
"مهدیه لطیفی"
از این به بعد تموم نوشته های متفاوتی که میخونم رو توی وبم میذارم.نوشته های زیبا خیلی زیادن ولی نوشته هایی که انتخاب میکنم یه چیز خیلی خاصی داشتن. من اسم اینهارو شاهکار ادبی میذارم.
- از نظر من اکثر نوشته های وبلاگ "خانوم یه نقطه ای" شاهکار ادبی ِ ولی این دوتا توجه منو بیشتر جلب کرده.
چون نسیم نوبهار بر آشیانم کن گذر
تا که گلباران شود کلبه ویران من
دانلود آهنگ "بهار دلنشین" استاد بنان
(منبع:qalatdiktemusic.wordpress.com)
مامان: تو دوستی نداری؟
من: چرا دارم ، همین یاسر و مرتضی و ... اینا
مامان: نه منظورم اینه این مدت با کسی آشنا نشدی؟
من: جااااااان
"تو" هر بار که می روی دلم برای "من" می سوزد
خدایش بیامرزد ، "من" آدم خوبی بود.
گذشتهام
را،
هیچ نشانی از چشمهای خودم نیست
انگار نشسته باشم به تماشای عکسهای قدیمی،
سیاه و سپیدهایی که خودم، عکاسِ آنها بودهام،
ثانیههایی که پرپر نشدهاند،
پر میزنند از حجمِ خاکستری داغِ مغزم
تا دهلیزهای تپندهی سرخِ سینهام،
مثل گنجشگکی که هیچگاه کوچ نمیکند و
چهار فصل، همین حوالی میپلکد،
همین حوالی شاخههای رگهای خونی و درختِ تناورِ رؤیاهایم،
حتی اگر از سرما یخ زده باشند رگها و
از برف پوشیده باشند رؤیاها .
دستهایم را نه در جیبهای پُر از برفم،
که میانِ پرِهای گنجشگک چهارفصلِ عمرم، گرم میکنم،
هر چند گذشتهام را، هیچ نشانی از دستهای خودم نیست.
میگذاری با تو بازگردم و
از عابری بخواهم: بیزحمت یک عکس یادگاری از ما بگیرید!
- شعر از علی صالحی بافق (با سیدعلی صالحی فرق داره ها )
الان چند شبه خواب می بینم وسط یه منظره خیلی قشنگ هستم جالبش اینه که تنهام و دنبال دوربین میگردم تا عکس بگیرم. همین دیشب خواب دیدم وسط یه مزرعه خیلی قشنگ هستم و یه باد آرومی هم می وزید.
ترانه بی تو می میرم(مهستی) این تیکه آهنگ اولشو خیلی دوست دارم هر چی گوش بدم بازم خسته نمیشم. البته می دونم این دوره زمونه دیگه کسی ازین آهنگهای سنتی خوشش نمیاد و همه آهنگهای خارجکی گوش میدن.
انگشتانم مقدس می شوند وقتی روی پلکهایی به آرامی کشیده می شوند ، قطرات اشکی را از زیر ِ چشمی پاک می کنند و لبهای کسی را آرام آرام نوازش می کنند.
چقدر راحت میشه حرف بی ربط زد مثلا اینکه lynn collins توی فیلم Xmen خیلی خوشگل شده بود.