رهگذر زمانهای خلوت و تنهایی

در من صدای تبر می آید

رهگذر زمانهای خلوت و تنهایی

در من صدای تبر می آید

318

امشب اینقدر دلم میخواست یکی بهم زنگ بزنه و یه صدایی بشنوم و حرف بزنیم.حالا میخواست دوست باشه یا فامیل یا آشنا یا هرچی ولی هیچکش خبرمو نگرفت.

نظرات 4 + ارسال نظر
مریم 29 آبان 1389 ساعت 12:54 ب.ظ http://www.maryamgoli.blogsky.com/

دوستای مجازیت که بهت سر میزنن چی؟

اونا که همه عزیز ترینن

یکی مثل دخترک! 29 آبان 1389 ساعت 05:26 ب.ظ

چه حس قابل درک مشترکی..!

گردآفرین 1 آذر 1389 ساعت 12:35 ب.ظ

آره یه وقتایی منم اینطوری میشم

دختر نارنج و ترنج 3 آذر 1389 ساعت 01:53 ق.ظ

به قول مهراوه هروقتی که بیشتر از همه احتیاج به حضور کسی داری توی زندگیت از همیشه تنها تری!!!
پس این همه دور و بری برای چی داریم ما؟!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد