رهگذر زمانهای خلوت و تنهایی

در من صدای تبر می آید

رهگذر زمانهای خلوت و تنهایی

در من صدای تبر می آید

334

امشب یه چیزی رو از دست دادم.

333

جوانترین خاطره ام
ساعتی پیش بود
که دستش را
در بشارت دیدار
در فردایی نامعلوم
تکان داد و رفت
سنگی فرو افتاد
در

گرداب خاطره ها

                                      (ناهید عباسی)


332

امشب مهتاب دراومد ، به دیدن من نمیای؟

331

الان درست همون لحظه ایه که میخوام یه چیزی شبیه این شعر حمید مصدق بنویسم ولی چیزی به ذهنم نمی رسه

 

وای  باران

باران

شیشه ی پنجره را باران شست.

از دل من اما،

چه کسی نقش تو را خواهد شست؟!

330

آهنگ "عادت" سیاوش قمیشی رو فقط واسه جمله اولش دوست دارم. هرگز نخواستم که تورو با کسی قسمت بکنم ، بعد این همه مدت با این همه دوری یه حسی دارم که اگه می تونستم ... نمی دونم چجوری میشه اینو نوشتش ولی یه چیزی شبیه اینه که میخواستم همیشه ازت مراقبت کنم میخواستم فقط برای خود ِخودم باشی اصلا نمیخواستم حتی یک لحظه نگاهتم برای کس دیگه ای باشه. همیشه میخواستم سهم من از همه زندگی تو باشی. دوست داشتم سهم من از همه این دنیای بزرگ... دلم میخواست این دنیای بی نهایت این زندگی ، تو رو به من بده.  شایدم من همینقدرم حق نداشتم شاید سهم من خیلی کوچیکتر از اینا بود.

 

دانلود آهنگ

329

امشب دلم هی یه چیزی میخواد بخورم که خودمم نمی دونم چیه، فقط شبیه ترین چیزی که تونستم بفهمم سالاد با کلی سس بوده.

328

(حالا جدای از بقیه جنبه ها) فکر کنم بزرگترین گناهی که مرتکب شدم این بوده که فقط تورو میخواستم. تاحالا توی زندگیم هیچ چیزی رو اینقدر با تموم وجودم آرزو نکرده بودم مثلا هیچوقت آرزو نکردم پولدار بشم این چیزو اون چیزو داشته باشم یا اینکه مثلا جای فلانی باشم . تاحالا هم اصلا هیچ چیز خاصی توی زندگیم نداشتم که بخوام فقط برای خودم باشه. فکر کنم چیزهای خاص فقط واسه آدمهای خاصه. من هم هیچوقت آدم خاصی نبودم نه قیافه خاصی نه پولی نه هم هیچ چیز دیگه ای. هیچوقت نداشتمت ، نمی دونم داشتن ِ تو چه مزه ایه چه شکلیه فقط گاهی اوقات فکر میکنم شاید شبیه یه رودخونه باشه با یه آب زلال که میشه تهش رو دید که با سنگهای رنگارنگ و خیلی تمیز پوشیده شده باشه، میدونم بی ربطه ولی من اینجوری فکر میکنم. همیشه توی ذهنم کسی رو تصور میکنم که شبیه تو باشه. منو با تموم وجودش درک کنه و منم از صمیم قلبم عاشقش باشم.

 

- ای کاش هیچوقت این نوشته رو نخونی.


327

فرق بین عشق و هوس درست همونجاییکه شک میکنی این عشق توئه یا فقط یه هوس زود گذره. به محض اینکه شک کردی و نتونستی هیچ جوابی براش پیدا کنی یعنی اینکه دچار عشق شدی.

وگرنه عشق هم خودش هوسه. فقط فرقش اینه که این هوس همیشه باهات هست گاهی کمتر گاهی بیشتر حتی شایدم برای مدت کوتاهی نباشه ولی همیشه و همه جا توی تموم لحظاتت باهات هست.

326

یک پیامک بدون متن به شماره قلبم بفرست تا در جشنواره عاشقانه هایش فقط  نام تو را در طرح طلائی شرکت دهم.

زیاد عجله نکن!  رقیب نداری ،  شماره اش را فقط به تو دادم.


325

" اگرچه من به چشم تو

کم ام

قدیمی ام

گم ام

آتشفشان عشقمو دریای پرتلاطمم. "




اگه کسی خواست مطلب قبلی رو بخونه رمزش هست:  1111


324

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

323

دیشب خوابتو دیدم ، چقدر امروز هواتو کردم. دلم میخواست عین تو خواب دستتو بگیرم.

322

فیلم EasyA(2010) کلا فیلم مسخره ایه. ولی یه جاش هست خیلی خوشم اومد. شخصیت اصلی داره در مورد یه فیلم صحبت میکنه ، میگه:

دلم میخواد یکی از اینکه منو به دست آوورده اینجوری مشتش رو هوا کنه.

 

عکس


321

او که بی‌دلیل
مرا به در آمدن آفتاب امید می‌دهد
ابله دلسوز ساده‌ای ست
که نمی‌داند
نومیدی سرآغاز دانایی آدمی ست
                                                   "سید علی صالحی"

320


روزها گر رفت گو رو باک نیست
تو بمان ای آنکه چون تو پاک نیست



مثنوی معنوی - دانلود با صدای علیرضا قربانی 


319


این شعر مولانا خیلی طولانی بود ، من ابیاتی رو که خیلی دوست داشتم اینجا مینویسم.چون ابیات رو انتخاب کردم آهنگ شعر بعضی جاها بهم ریخته.

ای دوست قبولم کن وجانم بستان ... مستم کن وز هر دو جهانم بستان
با هر چه دلم قرارگیرد بی تو ... آتش به من اندر زن و آنم بستان
ای زندگی تن و توانم همه تو ... جانی و دلی ای دل و جانم همه تو
تو هستی من شدی ازآنی همه من ... من نیست شدم در تو از آنم همه تو
بگذاشتیم ،غم تو نگذاشت مرا ... حقا که غمت از تو وفادارتر است
گر من به غم عشق تو نسپارم دل ... دل را چه کنم بهر چی می دارم دل
از درد تو هیچ روی درمانم نیست ... درمان که کند مرا که دردم هیچ است
دل تنگم و دیدار تو درمانم است ... بی رنگ رخت زمانه زندان من است
بر هیچ دلی مباد و بر هیچ تنی ... آنچه کز غم هجران تو بر جان من است
من بی لب لعل تو چنانم که مپرس ... تو بی رخ زرد من ندانم چونی
از دوست به یادگار دردی دارم ... که آن درد به صد هزار درمان ندهم
در عشق توام نصیحت و پند چه سود ... زهرآب چشیده ام مرا قند چه سود
از بس که برآورد غمت آه از من ... ترسم که شود به کام بدخواه از من
تا با غم عشق تو مرا کار افتاد ... بیچاره دلم در غم بسیار افتاد
بسیار فتاده بود اندر غم عشق ... اما نه چنین زار که این بار افتاد
ما کار و دکان و پیشه را سوخته ایم ... شعر و غزل و دوبیتی آموخته ایم
اندر دل بی وفا غم وماتم باد ... آن را که وفا نیست زعالم کم باد
دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد ... جزغم ، که هزار آفرین برغم باد