رهگذر زمانهای خلوت و تنهایی

در من صدای تبر می آید

رهگذر زمانهای خلوت و تنهایی

در من صدای تبر می آید

عناوین یادداشت‌ها

  • 276 14 مهر 1389 22:46
    Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 امشب کشف کردم موقعهایی که عصبی میشم دلم می خواد هی یه چیزی بخورم.
  • 275 14 مهر 1389 12:50
    Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 - دلت می خواد بدونی من چه جوری می بوسمت ؟
  • 274 14 مهر 1389 12:50
    Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 جا مانده است چیزی جایی که هیچ گاه دیگر هیچ چیز جایش را پر نخواهد کرد نه موهای سیاه و نه دندانهای سفید (حسین پناهی)
  • 273 14 مهر 1389 12:49
    Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 هست اندر پس پرده گفتگوی من و تو چون پرده بر افتد نه تو مانی و نه من
  • 272 12 مهر 1389 19:48
    Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 امشب شروع کردم میخوام اینقدر چیپس و کاکائو بخورم تا بمیرم .
  • 271 11 مهر 1389 23:05
    Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 این عکس رو توی سایت امید20 دیدم. عنوانش هم بود " صبحونه کامل که می گن یعنی این ! " خوشم اومد ازش :دی
  • 270 11 مهر 1389 23:01
    Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 بعد از حدود دو سال تصمیم گرفتم برم واسه خودم لباس بخرم. اونم چون عروسی یکی از دوستام نزدیکه گفتم دیگه یه چیزی بخرم. اصلا حوصله اینکه بخوام به خودم برسم و لباس بخرم ندارم. اگه واسه عروسی نبود حالا حالاها نمی رفتم. یه جوری یه حسی دارم نمی تونم دقیق بگم ولی اصلا برام...
  • 269 8 مهر 1389 17:17
    Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 همیشه این آهنگ رو دوست داشتم ، " خداحافظ همین حالا همین حالا که من تنهام خداحافظ به شرطی که بفهمی تر شده چشمام ... "
  • 268 8 مهر 1389 15:29
    Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 وقتی می تونم اینقدر ناراحتت کنم پس معنیش اینه که می تونم از ته دل هم خوشحالت کنم .
  • 267 31 شهریور 1389 23:56
    Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 یکی از کارهایی که همیشه دلم می خواست انجام بدم این بود که هر سه قسمت فیلم "ماتریکس" رو یه بار دیگه بشینم و نگاه کنم. مخصوصا قسمت اولش که اون موقعها که دبیرستانی بودم برای اولین بار دیده بودم برام عین یه رویای شیرین بود . یادمه اون موقع همه چیز The Matrix...
  • 266 30 شهریور 1389 23:19
    Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 آهنگ سریال "قهوه تلخ" (با صدای خیلی خاص و قشنگ مهران مدیری) یه جا هست که میگه " ای روشنی صبح به مشرق برگرد ای ظلمت شب با من بیچاره بساز " من خیلی این تیکه شعرو دوست دارم. حالا اون قضیه شب و مهتاب و حبیب به کنار ، از یه طرف روشنی صبح رو نمی خواد...
  • 265 30 شهریور 1389 22:08
    Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 یه چند روزه هی چیزای الکی میاد توی ذهنم و فکرمو مشغول می کنه. از مسخره ترین چیزای این دنیا تا مهم ترین چیزای زندگی میان توی ذهنمو منم اصلا از روی منطق بهشون فکر نمی کنم و با کمک تخیل خودم ازشون یه فیلم فانتزی مسخره درست می کنم. یه چند وقتیه موقعی که بیدارم خواب می...
  • 264 29 شهریور 1389 21:55
    Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 فقط کافیه توی قسمت Images گوگل سرچ کنی "پاییز" ، اونوقت می بینی که چقدر زیبایی توی دنیا هست که هنوز نتونستی ببینیشون.
  • 263 24 شهریور 1389 23:25
    Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 این چند روزه خیلی داره بهم فشار وارد میشه از همه طرف بهم استرس وارد میشه و این نگرانی لعنتی دست بردار نیست . یک لحظه هم نمی تونم بهش فکر نکنم . یه مشکلی برام پیش اومده که کاملا ازش غافل بودم و اصلا فکرشو نمی کردم. تا حالا هیچوقت این حس رو نداشتم ، حس مزخرفیه خیلی...
  • 262 24 شهریور 1389 23:24
    Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 فرض کنین یه روز از صبح سرتون درد می کنه و شما تا نزدیکای عصر بیرون بودین و وقتی رسیدین خونه از خستگی و سر درد نمی دونین چیکار کنین . یه خرده از زهری که آماده کردین رو می خورین و به سر و وضعتون می رسین ، مرتب و منظم به رختخوابتون می رین و به یه رویای خیلی قشنگ فکر...
  • 261 24 شهریور 1389 23:24
    Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 دیگه از این شیوه زندگی خسته شدم ، از خونه خودمون از در و دیوار اینجا خسته شدم . دلم می خواد یه در آمد بخورو نمیری داشتم و باهاش می رفتم یه خونه خیلی خیلی کوچولو اجاره می کردم و تنهای تنها زندگی می کردم . الان درست زمانیه که آرزو می کنم ای کاش می تونستم ، می تونستم...
  • 260 19 شهریور 1389 13:09
    Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 امروز صبح که از خواب پا شدم همون ضعف شدیدی رو داشتم که روزهای ماه رمضان هر وقت صبح از خواب بیدار می شدم داشتم . یه ضعفی که انگار چند روزه غذا نخوردم اونوقت مجبور بودم با همین ضعف تا افطار صبر کنم و دیگه هیچ کار دیگه ای نمی تونستم انجام بدم. امروز بعد چند لحظه یادم...
  • 259 19 شهریور 1389 00:49
    Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 هر وقت هدفم از زندگی توی این دنیای مسخره رو فراموش می کنم موسیقی سنتی گوش میدم و شعرهای عاشقانه می خونم ، اونوقت همه اطرافم پر میشه از هوای تنهایی و افسردگی.
  • تولدی دیگر 18 شهریور 1389 23:42
    Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 همه این شعر فروغ رو شنیدین ولی میشه یه بار دیگه بخونینش لطفا ، باشه ؟ همه هستی من آیه تاریکیست ... . Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 همه هستی من آیه تاریکی‌‏ست که تو را در خود تکرار کنان به سحرگاه شکفتن‌‏ها و رستن‌‏های ابدی خواهد برد من در این...
  • 257 18 شهریور 1389 22:41
    Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 بچه های همسایه چقدر خوشحال و آزاد بلند دست می زننو داد می زنن "عید فطر مبارک" . طوری خوشحالی می کنن که انگار تموم دنیا رو به اینا دادن که حالا مثلا یه روز تعطیل باشه مگه چی میشه چه فرقی می کنه . شاید فقط به خاطر اینه که اسمش عیده. خیلی وقته دلم یه همچین...
  • 256 7 مرداد 1389 23:35
    Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 وقتی می بینم یه پسر بچه با حسرت به دوچرخه های یه مغازه دوچرخه فروشی خیره شده دلم می خواد فورا دستشو بگیرم و بهش بگم کدومو دوست داری تا وسط بخرم. حیف که نمی تونم اینکارو بکنم. یه جورایی اصلا طاقت دیدن این صحنه رو ندارم ، تحمل دیدن این نگاه با حسرت رو اصلا ندارم....
  • 255 7 مرداد 1389 23:34
    Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 چند وقت پیش مامان یه خرده از توت هایی که داشتیم رو گذاشته بود توی فریزر که مثلا دو سه روز بعدش بخوریم. الان بعد تقریبا 3 ماه تازه یادش افتاده که اینا هم وجود داشتن. منم دیدم خیلی قشنگ شدن ازشون عکس گرفتم . عکس
  • 254 18 تیر 1389 20:08
    Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 من یکنواخت ترین زندگی دنیا را دارم . تاثیر این یکنواختی کاملا در من رسوب کرده ، نه حرف خاصی برای گفتن دارم و نه هیچ احساس خاصی نسبت به دور و برم .
  • 253 2 تیر 1389 22:19
    Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 چقدر دلم می خواد دوباره عاشق بشم.
  • 252 1 تیر 1389 20:47
    Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 مثل یک اسب وحشی ، آزاد و رها در دنیایی به وسعت چمنزارهای سرسبز و بکر.
  • 251 1 تیر 1389 19:45
    Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 " تنهایم در وبلاگم چسبانده ام چشمهایم را به صفحه مانیتور ببینم جز من کسی نیست دیگر پشتِ این نوشته ها آن دورها " (یه شعر از نمیدونم کی) در وبلاگ جدیدم که نه ، ولی تکه ای از زندگی من ، درست تکه ای از...
  • 250 31 خرداد 1389 09:28
    Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 تو و خدایت همدستید ، می خواهید دیوانه ام کنید.
  • 249 29 خرداد 1389 22:30
    Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 " من آدم خوبی بودم به خاطر تو بد شدم " ، نمی دونم می تونم جبرانش کنم یا نه یعنی هنوزم می تونه جایی واسه جبران باشه؟
  • 248 27 خرداد 1389 20:20
    Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 مرضی ناشناخته گرفتم ، لطفا درمانم کن . خیالت راحت ، به کسی نمی گویم به عیادتم آمدی.
  • 247 26 خرداد 1389 20:59
    Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 این روزها دلم برای همه تنگ می شود ، من دلتنگ همه مردم زمینم. عزیزانم که به کنار ، کسانی هم که عزیز نبودند حتی آنهایی که زیاد هم دوستشان نداشتم ، آدمهایی که فقط یکبار با آنها سلام و عیلک گرم کردم ، انسانهایی که هیچ شباهتی به من نداشتند و حتی آنهایی که هیچوقت...