-
[ بدون عنوان ]
8 مرداد 1388 21:01
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 برای لحظه به لحظه ام کلی حرف دارم برای گفتن ، تو بگو به کی بگویم؟
-
[ بدون عنوان ]
8 مرداد 1388 21:00
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 خانم این همسایه جدیدمون چقدر خوشگله ، خدا لعنتم کنه . پی نوشت1: خـیلی خوشگله پی نوشت 2: خدا بازم لعنتم کنه
-
[ بدون عنوان ]
26 تیر 1388 11:36
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 با اینکه تا حالا چندین و چند بار فیلم "خواهران غریب" رو دیدم ولی هر دفعه که پخش می شه بازم نیگاش می کنم ، دیروز غروب هم برای چندمین بار نشستم نگاش کردم . منو به یه دنیای شاد و کودکانه می بره و همیشه از دیدنش لذت بردم .
-
[ بدون عنوان ]
20 تیر 1388 00:38
یه چیز تکراری ، بازم می خوام بگم که : وقتی آخر حموم زیر دوش آب سرد میرم ، انگار به تموم آرزوهام رسیدم . کسی می دونی چرا اینجوریه ؟
-
[ بدون عنوان ]
19 تیر 1388 00:12
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 من سهم ِ تو را هدر می دهم ، مرا ببخش ، گاهی اوقات مجبور می شوم .
-
[ بدون عنوان ]
19 تیر 1388 00:10
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 تنها فکری که با دیدن ماشین هایی با باربند و آدمایی که به اصطلاح "مسافر" بهشون میگن ، به ذهنم می رسه اینه که با خودم میگم "اینا واقعا دیوانه ان" همیشه از مسافرت بدم می یومده . به غیر از شهرهای نزدیک اطراف خودمون ، فقط به دو تا شهر ایران رفتم که...
-
[ بدون عنوان ]
15 تیر 1388 11:01
کم رنگ ترین حضورت رنگین کمانی از گرمای آتش درونم است ، ای کاش اشکهایم مرا از سوختن برهاند .
-
[ بدون عنوان ]
14 تیر 1388 01:30
چشمم روشن ، جدیدا دلم در کوچه و خیابان می لرزد . این دلم غلط می کند ، بیجا می کند .
-
[ بدون عنوان ]
14 تیر 1388 01:29
موبایل یا به عبارتی تلفن همراه از همون اول تا الان فقط برای من استرس به ارمغان آوورد ، من از این موبایل هم متنفرم . این روزها چقدر من متنفرم ، واه واه .
-
[ بدون عنوان ]
13 تیر 1388 13:34
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 نمی دونم چرا یهو این یادم اومد ، وقتی از درِ سالن امتحان ارشد دانشگاه آزاد بیرون آمدم دو ساعت تمام در کوچه ها و خیابانهایی که نمی شناختمشان پیاده روی کردم و در این فکر بودم که تمام آرزوها و رویاهام بر باد رفت ، یعنی میشه که قبول بشم ؟
-
[ بدون عنوان ]
13 تیر 1388 13:33
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 تک تک کوچه ها و خیابانهای این شهر به من طعنه می زنند و در گوشم نجوا می کنند که نباید شاد باشی ، تو نرسیدی ، تو برای شادی ساخته نشدی . نفس کشیدن اینجا برایم سخت می شود ، من از این گرگان متنفرم .
-
[ بدون عنوان ]
13 تیر 1388 11:36
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 امروز فهمیدم من هنوز هم می خوام تو عالم واقعیت( نه مجازی ) یه آدم مغرور باشم که کسی از درونم خبر دار نباشه ، شایدم فقط می ترسم .
-
[ بدون عنوان ]
11 تیر 1388 23:57
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 هر ماه دو بار صدای زنگ اس ام اس گوشی من در میاد . مسیج اولی : قبض دوره دهم توزیع شد مسیج دومی : فروش تویوتا کمری با ۱۰ میلیون تومان
-
[ بدون عنوان ]
11 تیر 1388 23:14
من از این فضای نت متنفرم . همیشه هر کسی که می خوای باشه ، نیست .
-
[ بدون عنوان ]
10 تیر 1388 11:40
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 برای اثبات خیلی از چیزها داشتن بعضی توانایی ها دردسره ، ای کاش من عقیم بودم .
-
[ بدون عنوان ]
10 تیر 1388 11:39
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 این تیکه آهنگ مهستی رو خیلی دوست دارم فقط نمی دونم این جمله " منو عاشق نگه دار" یعنی چه. آخه کی مثل من طاقت میاره کی می بخشه تو رو بازم دوباره تو رو با این هوس بازی کی می خواد کی مثل من برات چشم...
-
تهران
10 تیر 1388 11:37
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 .
-
[ بدون عنوان ]
4 تیر 1388 00:17
در اوج لذت هم تو را می بینم ، خدا لعنتت کند .
-
[ بدون عنوان ]
3 تیر 1388 12:15
این روزها از یک گیاه هم بی احساس ترم ، کمی باران می خواهم .
-
[ بدون عنوان ]
30 خرداد 1388 11:23
نان و پنیر لذیذ ترین غذای دنیاست وقتی که کمی از انگشتانت را هم با آن می خورم .
-
[ بدون عنوان ]
30 خرداد 1388 11:22
به ازای هر باری که تو مرا می بوسی ، صد بار ارضا می شوم .
-
[ بدون عنوان ]
27 خرداد 1388 11:13
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 من هم محتاجم ، برای اثباتش همانند دخترک مطلب قبل حتما باید زیر باران بروم ؟
-
[ بدون عنوان ]
27 خرداد 1388 11:12
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 دخترک را مجبور می کردند در این هوا هم گدایی کند ، با لباسهای خیس زیر باران معصومانه تر به نظر می رسید .
-
[ بدون عنوان ]
26 خرداد 1388 23:39
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 یه بار خواب دیدم دارم یه نفرو می بوسم ولی بعدش هر چقدر تلاش کردم نتونستم عین بار اول ببوسم .
-
[ بدون عنوان ]
26 خرداد 1388 12:37
چقدر این روزها بی حوصله شده ام ، دلم هی می خواهد در قسمت ایمیج گوگل بنویسم "اندام" یا بنویسم ... یا ... یا اصلا بنویسم "دختر" اگر فرصت شد یکبار هم می نویسم "دختر زیباروی نهفته "
-
[ بدون عنوان ]
25 خرداد 1388 22:15
وقتی آخر حموم زیر دوش آب سرد میرم ، انگار به تموم آرزوهام رسیدم .
-
[ بدون عنوان ]
25 خرداد 1388 12:42
نمی دونم چرا همیشه از بحثهایی که در مورد ناتوانی روحی میشه ، می ترسم .
-
[ بدون عنوان ]
24 خرداد 1388 21:15
شبها قبل از خواب همیشه اول بالشتمو می بوسم بعدش می خوابم .
-
[ بدون عنوان ]
20 خرداد 1388 18:28
همیشه از دیدن مردی با لباسهای کهنه ، سوار یک دوچرخه کهنه همراه با یک جعبه شیرینی لذت بردم . بر خلاف کهنه گیهاش احتمالا دل همسر و بچه هاش کلی نو میشه .
-
[ بدون عنوان ]
20 خرداد 1388 14:48
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 با حسرت به من که پشت زانتیای عموم نشسته بودم نگاه می کرد ، منم به قیافه مهربون و دوست داشتنی زنش خیره شده بودم . ما هر دومون خوشبخت بودیم ولی نمی دونستیم .