چند روزه وقتی میخوام از محل کارم برگردم خونه از یه مسیر جدید میام که طولانی تر و سخت تره. یه خاصیتی داره، پیاده که میام انگار یه کوه غم و غصه رو سرم خراب میشه، نمی دونم چرا دوست دارم اینو.
سالگرد ...
قویترین مردان جهان
پستچیها هستند که نمیدانند
چه حجم عظیمی از درد و اندوه را
با خود حمل میکنند
از آنها قویتر تویی
که میتوانی تنها با چند کلمه
کمر مرا بشکنی
(مژگان عباسلو)
بن بست مخصوص خیابانها نیست. بن بست یک علامت سوال بزرگ بی جواب است. آدمها ، روزها ، خاطره ها و حتی کتابها هم بن بست دارند.بن بست یعنی سکون ، تردید ماندن یا رفتن . بن بست یعنی خواستن، یک بغل خاطره
یعنی ما.
به سختی رفتی که همه گناهان هر چند کوچکت هم پاک شود، حالا که آرام شدی و جای خالیت را جاگذاشتی بیش ازین نگرانمان نکن به خوابهایمان بیا و بگو که خوبِ خوب هستی بگو که دلتنگ نباشیم و بگو جایی هستی که همه ما آرزویش را داریم.
گریه نکن عزیزکم، دیگر هیچ کدامشان را احساس نمی کند نه شکستها و اضطرابها و نه دلتنگیها و سختیها. این دنیا آنقدرها هم ارزشش را ندارد. خدا و یک دنیا صبر و امید، برای تو که عکس برادرت را با یک نوار سیاه بر روی دیوارهای شهر می بینی. چشمانت را ببند، فردا همه آگهی ها را پاره می کنم.
فقط خواستم همینطوری بگم ،
" نی حدیث راه پرخون می کند
قصه های عشق مجنون می کند
در غم ما روزها بیگاه شد
روزها با سوزها همراه شد
روزها گر رفت گو رو باک نیست
تو بمان ای آنکه چون تو پاک نیست "
هی فراموشم می شود که یک جای کار می لنگد.
خواستم یه خواهش خیلی کوچولو بکنم ، یه روزی "دنیا اگه تنهام گذاشت تو منو انتخاب کن" .