از آرزوهای دست نخورده و رویاهای پوچ ، دلربایی های هوسهای رنگارنگ پسرانه و از همه حرفهایی که از گفتنشان هراس دارم می نویسم. اینجا دفتریست از اسرار تاریخ همین نزدیکیها و خاطرات اشکهایی که هرگز جاری نشدند.
اینجا باقیمانده خرابه های احساسات گمشده ایست که چند وقتی بیش از حسرت حضورشان نمی گذرد .
ادامه...
شریک غم ها!
من دوستی دارم که وقتی درد دارم سراغم میآید و تاکنون به هیچ بزم شادی و دلخوشی که داشتم سر نزده و دعوتم را رد کرده است
اخ گفتی...پسر تو منی یا من توام؟!!!