رهگذر زمانهای خلوت و تنهایی

در من صدای تبر می آید

رهگذر زمانهای خلوت و تنهایی

در من صدای تبر می آید

499

از نسیمی که از تپه بالادست می آید پچ پچ راهزنان می رسد به گوش. و از ناله کرکسان صحرا بوی عطش چند ساله می آید. درونت هیچ جنبشی نشان از غلبه بر طبیعت ندارد. تنها، صدای زنگ کاروان است و شیون باد. شیون پرتلاطم باد است؟ و یا صدای پیرزنی فالگوست که خبری دارد؟ تشنه که نباشی عاشق صحرا میشوی، آرام آرام به سمت راهزنان و کرکسان منتظر و بیابانهای قرمز می روی.

اینجا پر از سراب و وسوسه، پر از زیبایی ست. زیبایی شنهای روان و زیبایی جنون در آفتاب.

نظرات 1 + ارسال نظر
پونه 8 آذر 1390 ساعت 11:34 ب.ظ

آرام آرام به سمت راهزنان و کرکسان منتظر و بیابانهای قرمز می روی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد