از آرزوهای دست نخورده و رویاهای پوچ ، دلربایی های هوسهای رنگارنگ پسرانه و از همه حرفهایی که از گفتنشان هراس دارم می نویسم. اینجا دفتریست از اسرار تاریخ همین نزدیکیها و خاطرات اشکهایی که هرگز جاری نشدند.
اینجا باقیمانده خرابه های احساسات گمشده ایست که چند وقتی بیش از حسرت حضورشان نمی گذرد .
ادامه...
زبان
فارسی ام اصلا خوب نیست، یکبار به زبان دستها لابه لای موهایت یک شعر عاشقانه می
سرایم. از همانهایی که معنی اش می شود، "هرگز تا بدین پایه عاشق نبوده ام"
تو تمام داشته های من هستی ، بیشتر از این
دارایی نمی خواهم فقط تو را بیشتر می خواهم...
ای جــــــاااانم.....
چقدر دلم برای اینجور نوشتنهایت تنگ شده بود
ممنون
منم ، خیلی وقته دلم برای خودم تنگ شده.
چقدر حس داره این مطلبت.....