" در عصرهای انتظار، به حوالی بی کسی قدم بگذار خیابان غربت
را پیدا کن و وارد کوچه پس کوچه های تنهایی شو
کلبه
ی غریبی ام را پیدا کن ، کنار بید مجنون خزان زده و کنار مـرداب آرزوهـــــــــای
رنگی ام
در
کلبه را باز کن و به سراغ بغض خیس پنجره برو
حریر
غمش را کنار بزن
مرا خواهی دید با بغضی کویری که غرق عصاره ی انتظار پشت دیوار دردهایم نشسته... "
- یادم نیست اینو خیلی وقت پیش کجا خوندم.
- می بینی که زیاد با هم فاصله نداریم بگردی راحت می تونی پیدام کنی.