از آرزوهای دست نخورده و رویاهای پوچ ، دلربایی های هوسهای رنگارنگ پسرانه و از همه حرفهایی که از گفتنشان هراس دارم می نویسم. اینجا دفتریست از اسرار تاریخ همین نزدیکیها و خاطرات اشکهایی که هرگز جاری نشدند.
اینجا باقیمانده خرابه های احساسات گمشده ایست که چند وقتی بیش از حسرت حضورشان نمی گذرد .
ادامه...
من دقیقا همین الان بعد از گفتمانی که با مامانم داشتم فهمیدم تا چه حد افکار و عقایدمون باهم فرق داره، یعنی میدونستما ولی نمیدونستم اینقدر زیاد! نه من اونو میفهمم نه اون حتی به اندازه یه سر سوزن درکم میکنه، همین.
من دقیقا همین الان بعد از گفتمانی که با مامانم داشتم فهمیدم تا چه حد افکار و عقایدمون باهم فرق داره، یعنی میدونستما ولی نمیدونستم اینقدر زیاد!
نه من اونو میفهمم نه اون حتی به اندازه یه سر سوزن درکم میکنه، همین.
و این افتضاحه و بعضی وقتا به شدت عصبانیم می کنه!
چه کوتاه و چه عمیق
تو واقعاْ درکش کردی؟