فردا می خواد نتیجه ها اعلام بشه و من الان واقعا هیچ حسی ندارم . بی حوصله گی این چند هفته ای منو عین یه گیاه کرده . میخوام عین همیشه بگم همه آرزوهام بر باد می ره ولی می بینم دیگه فرقی هم برام نمی کنه . تا همین جاشم خدا رو شکر ، هیچوقت ناشکری نمی کنم . نمی دونم چه عکس العملی دارم ولی سخت می گذره ، خیلی سخت . برای من فراتر از قبولی توی یه دانشگاه و ادامه تحصیله . احساس می کنم تموم زندگیم به این بستگی داره . الان که فهمیدم قضیه فردا رو ، یهو سر درد خیلی شدیدی گرفتم بعد از ماهها کلی واسه پنجشنبه و جمعه برنامه ریزی کرده بودم . همه چیز خراب میشه ، باید به درو دیوارهای اینجا عادت کنم از قدیمی بودنش حسابی خسته شدم . خدایا ناشکر نیستم ، هر چی مصلحته .
و شد آنچه شد...
ای بابا ! علی جــــــــــــــــون ! درس کیلویی چنده ؟
من هم قبول نشدم -نمی دونم چرا ناراحن نیستم -سر حالم هستم انگار منتظر جواب بودم حالا هر جوابی مهم نبوده
ارشد قبول نشدی.زندگی که به پایان نرسید.محکم باش!
من آپم.خواستی بیا.یعنی منتظرتم.