رهگذر زمانهای خلوت و تنهایی

در من صدای تبر می آید

رهگذر زمانهای خلوت و تنهایی

در من صدای تبر می آید

553

مردانگی در پشت ارضاهای مکرر آرام آرام محو می شود و چهره ای افسرده از دامان نفسهای بریده و سرگردان متولد میشود. حالا اتاق می ماندو یک بغل تنهایی و به اندازه یک عمر پرسش.اکنون دیگر هیچ دستی قدرت فشردن دستهای زندگی را ندارد، دیگر هیچ نفسی به شماره نمی افتد و هیچ نگاهی در خاطره ها نمی ماند ...

نظرات 3 + ارسال نظر
دخترک موفرفری! 17 شهریور 1391 ساعت 12:44 ب.ظ

دوس نداشتم این پستت رو

گردآفرین 21 شهریور 1391 ساعت 10:10 ق.ظ

درود
چقدر سخته درک این حال

لیلیت 17 مهر 1391 ساعت 12:32 ق.ظ http://www.spiralofsilence.blogsky.com

چرا؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد