از آرزوهای دست نخورده و رویاهای پوچ ، دلربایی های هوسهای رنگارنگ پسرانه و از همه حرفهایی که از گفتنشان هراس دارم می نویسم. اینجا دفتریست از اسرار تاریخ همین نزدیکیها و خاطرات اشکهایی که هرگز جاری نشدند.
اینجا باقیمانده خرابه های احساسات گمشده ایست که چند وقتی بیش از حسرت حضورشان نمی گذرد .
ادامه...
خط می کشید روی تمام ســــوال ها
تعریف ها ؛ معادلـــــه ها ؛ احتمال ها
خط زد به روی شاید و اما و هر چه بود
خط زد به روی قاعــــــده ها و مثال ها
خطی دگر کشید به «قانون خویشتن»
قانون لحظه ها و زمان ها و ســـال ها
از خود کشید دست و به خود نیز خط کشید
یعنی بـــــه روی دفتر خط ها و خال ها
خط ها به هم رسیده و یک جمله ساختند
با عشــــق ممکن است تمام محال ها !
(فاضل نظری)