"مرد" غم انگیز ترین واژه ایست که خداوند آفرید. مرد یعنی سنگینی و اندوه، یعنی سرکوب شیرین ترین لحظات. یعنی خواستن و نرسیدن، یعنی نیاز. مرد یعنی تنهایی، آشفتگی ، خستگی دائمی. مرد یعنی اینکه باید وحشی باشی. مرد یعنی چیزی هستی که هیچکس نباید بفهمد. مرد یعنی سلامم را برسان. یعنی "حال همه ما خوب است" . مرد یعنی کشف یک واژه جدید به جای گریه. مرد یعنی قدم زدن های بی هدف، مرد یعنی متهم. مرد یعنی جنست از سنگ و باطنت دلگیرتر از باران و نگاهت همیشه خیره به غروب است. مرد یعنی غریزه، یعنی چیزی را میخواهی که نداری، مرد یعنی تجربه این لحظه. مرد یعنی افسردگی یعنی بی هدف، مرد یعنی مرده...
salamatie hameye un mardaei ke sakhtiye mard budano be rahatiye namard budan nafrukhtan!
pishapish ruzet mobarak Mard
جمله قشنگی بود، مرسی.
زیبا مردو توصیف کردی علی جان ...
اگه دوس داشتی به منم سر بزن
اگر سهم من از این همه ستاره فقط سوسوی غریبی است، غمی نیست.
همین انتظار رسیدن شب برایم کافیست.