رهگذر زمانهای خلوت و تنهایی

در من صدای تبر می آید

رهگذر زمانهای خلوت و تنهایی

در من صدای تبر می آید

535

"مرد" غم انگیز ترین واژه ایست که خداوند آفرید. مرد یعنی سنگینی و اندوه، یعنی سرکوب شیرین ترین لحظات. یعنی خواستن و نرسیدن، یعنی نیاز. مرد یعنی تنهایی، آشفتگی ، خستگی دائمی. مرد یعنی اینکه باید وحشی باشی. مرد یعنی چیزی هستی که هیچکس نباید بفهمد.  مرد یعنی سلامم را برسان. یعنی "حال همه ما خوب است" . مرد یعنی کشف یک واژه جدید به جای گریه. مرد یعنی قدم زدن های بی هدف، مرد یعنی متهم. مرد یعنی جنست از سنگ و باطنت دلگیرتر از باران و نگاهت همیشه خیره به غروب است. مرد یعنی غریزه، یعنی چیزی را میخواهی که نداری، مرد یعنی تجربه این لحظه. مرد یعنی افسردگی یعنی بی هدف، مرد یعنی مرده...


(+)

نظرات 3 + ارسال نظر
Aphrodite 13 خرداد 1391 ساعت 02:20 ب.ظ

salamatie hameye un mardaei ke sakhtiye mard budano be rahatiye namard budan nafrukhtan!
pishapish ruzet mobarak Mard

جمله قشنگی بود، مرسی.

سام 14 خرداد 1391 ساعت 11:44 ق.ظ http://www.havayetora.blogsky.com

زیبا مردو توصیف کردی علی جان ...
اگه دوس داشتی به منم سر بزن

shahrokh 8 مرداد 1391 ساعت 01:56 ب.ظ http://www.rezatanha89.blogfa.com

اگر سهم من از این همه ستاره فقط سوسوی غریبی است، غمی نیست.

همین انتظار رسیدن شب برایم کافیست.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد